حماسه نهم دی ماه

شعری در بزرگداشت 9 دی ماه

 

چندی است که در شهر صدا پیچیده

انگار فضای شهرمان نورانی است

از رعد طنین یا ابا عبدالله

و از برق نگاهمان زمین بارانی است

از لقمه پاک پدران ممنونیم

در سینه محبت خدا آورده

احسنت به شیر و اشک مادرهامان

درس ادب و عشق و وفا آورده

یک عمر اگر سیاه بر تن کردیم

بر سینه مان ولای حق تابیده است

از جوشش چاه زمزم صورتمان

پیداست که کوثر علی باریده است

شکرانه این نعمت بی حد خــدا

تا آخر عمر سینه زن می مانیم

در سایه سید علی خامنه ای

حامی ولایت و وطن می مانیم

 

روز نهم از ماه ده و... یخبندان

ده روز ولی بود که جان ها می سوخت

نه روز اگر چه در زمستان... اما

از هرم عزاش استخوان ها می سوخت

آن روز تمام خلق در شیون بود

جن و ملک و حور و پری و انسان

آن روز مسیحی و کلیمی حتی

پشت سر هیئت حسینی گریان

یک باره تمام مشت ها وا شد و بعد

تاریکی تاریخ هویدا می شد

یک عده فریب خورده و دنیا دوست

. . . انگار دوباره کوفه بر پا می شد

انگار غروب و عصر عاشورا بود

پر گشت تمام شهر از آتش و دود

با هلهله و سوت و کف و شادی و رقص

شیطان به امید انتقام آمده بود... !

تاریخ پس از کرب و بلا را خواندیم

احوال یکایک امم را ... تنها

... از نسل بنی امیه بر می آید

آتش بزند پرچم عاشورا را

ای کاش که منتقم ز ره باز آید

تا پاره کند خرقه سالوس و ریا

در باورمان هست که بر می گردد

تا باز ســتـاند انــتقام ما را

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">